Fresh Start Dear God, Grant me the serenity to accept the things I can't change, the courage to change the things I can and wisdom to know the difference آخرین مطالب
نويسندگان شنبه 15 شهريور 1393برچسب:, :: 17:6 :: نويسنده : Kobra
Another poem from Mrs. Jabbari گفتگوی میان مردگان و زندگان ( in three lgs) Live: Thou, who have gone so fast ایللردی کی توپراقداکی آرام یاتانا چوخلی سوزوم وار در شگفتم از شما که به چه شتاب رفتید Why on earth thou didn't last حیرتده یم آخر نه قدر اوندا دوزوم وار از چه رو با مرگ هم آغوش شدید What did thou get from the earth نئجه وارلیخدان ال اوزماخ نئجه گتماخ باز گویید از ره توشه تان What did thou do since the birth نگران گوزلری آخر نئجه توپراقینان اوتماخ از گذر عمرتان Dead: We were just like a river بیر عومور تکجه بیرآرام سو کیمی داغلار آشیردیخ جویباری بودیم Not still, but travel اما دوزماخ نان یورولماخ تانیمیردیخ بیگانه با خاموش و سکون Like a watchful primrose نگران نرگسه تک تکجه افقنان تانیشیردیخ و به سان نرگس همیشه نگران Beholding of life shadows بئله اولدی کی سحرلر گونشیله دانیشیردیخ تنها نظاره گر سایه ای از زندگی بودیم We were just a little dust بیر سیخیم توپراقیدیخ نفسه حق دن اویاندیخ ذره ای ناچیز از خاک بودیم Not problem if it bust بیر عومور ذللتیله یئرده دایاندیخ که بودو نبود آن توفیری نداشت The path was a long way یول اوزون گتماغا جان یوخ رهگذر جاده ای بی انتها بودیم But the time was just a day عومور آز صبره امان یوخ ولی فرصت تنها از طلوعی بود تا غروبی Now the night is on the way عاقبت حسرتیله توپراقا باتدیخ حالا که شب در راه است And I envy the whole day دنیانین آرزولارین داشینی آتدیخ من هنوز در حسرت لحظه لحظه روز می سوزم Though I have got the rest گئجه ظلمت لئچکین باشینا آتدی گرچه آرام یافته و با خاک هم آغوشیم The tomb is my dream's nest آرزولار توپراقینان قول قولا چاتدی گور من نه مدفن تن من که مدفن آرزوهای من است
published by permission kobra.seyedtajadini@gmail.com نظرات شما عزیزان:
ای ول بابا ...خوشمان امد
![]() پاسخ: مرسی عزیز پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |